گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد دوم
چگونه شهیدان زندهاند؟



چگونه شهیدان زندهاند؟ قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و چهارم سورهي بقره به زنده بودن شهیدان اشاره میکند و میفرماید:
154 . وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ ص: 49 و به کسانی که در راه
خدا کشته میشوند، مردگان نگویید؛ بلکه [آنان زندگانند، ولیکن (شما با درك حسی) متوّجه نمیشوید. شأن نزول: چهارده نفر از
مهاجران و انصار در جنگ بدر شهید شدند و برخی از مردم میگفتند: فلان شخص مرد. آیهي فوق بدین مناسبت فرود آمد و
اینگونه سخن گفتن در مورد شهیدان را ممنوع، و اعلام کرد که آنان زندهاند. نکتهها و اشارهها: 1. ظاهر آیهي فوق آن است که
صفحه 16 از 119
شهیدان یک نوع حیات برزخی و روحانی دارند؛ جسم آنها متلاشی شده اما، طبق برخی روایات، با بدن مثالی زندگی میکنند؛
البته علاوه بر این زندگی برزخی، راه و مکتب شهیدان نیز زنده «1» . یعنی بدنی مجرد از مادهي معمولی و همگون با این بدن دارند
است. آیات بلند کائنات است شهید تفسیر حقیقت حیات است شهید 2. با آیهي فوق، مسألهي بقاي روح و مرحلهي برزخ، یعنی
زندگی پس از مرگ و قبل از رستاخیز، به روشنی اثبات میشود. 3. قرآن کریم میفرماید: شما با این وسایل شناخت معمولی، یعنی
حیات شهیدان را درك کنید؛ کسی میتواند آن را درك کند که به ماوراي طبیعت دسترسی «2» حواس ظاهري خود، نمیتوانید
داشته باشد و آن را شهود کند. 4. اسلام با ترسیم مسألهي شهادت عامل بسیار مهمی را در مبارزهي حق با باطل وارد میدان ساخته
است؛ عاملی که خطرناكترین سلاحها را در ص: 50 هم میشکند. در تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی
دیدیم که عشق به شهادت چگونه عامل پیروزي سربازان اسلام در برابر قدرتهاي بزرگ شد. این درس مهمی بود که این آیه به
مسلمانان داد و اعلام کرد که شهادت، سعادت و زندگی جاویدان و افتخار ابدي است نه مرگ و نابودي. آري، ایمان به زنده بودن
شهید، قويترین عامل عشق به شهادت است و عشق به شهادت عامل بزرگ پیروزي است. شهیدان راهیان کوه طورند زمنزلهاي
ظلمت در عبورند چو با پرهاي خونین باز گردند تو گویی قاصدي از شهر نورند آموزهها و پیامها: 1. فرهنگ گفتاري خود را
اصلاح کنید و طبق ادبیات الهی سخن بگویید. 2. حرمت شهیدان را پاس دارید و حتی نام مرده بر آنان نگذارید. 3. زندگی منحصر
به زندگی محسوس نیست بلکه حیاتی برتر از حیات محسوس وجود دارد که شهیدان از آن برخوردارند. 4. ارزش شهیدان، به راه
الهی آنهاست (و هر قربانی جنگی شهید به شمار نمیآید). *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و پنجم سورهي بقره به
آزمایشهاي انسان در صحنهي گیتی اشاره میکند و با مژده به شکیبایان میفرماید: 155 . وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَ یءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ
نَقْصٍ مِنَ الأَمْوَ لِ وَ الأَنْفُسِ وَ الْثَمَرَ تِ وَ بَشِّرِ الْصَّبِرِینَ و قطعاً [همه شما را به چیزي از ترس و گرسنگی و کاهشی در ثروتها و
جانها و محصولات، آزمایش میکنیم؛ و به شکیبایان مژده ده. ص: 51 نکتهها و اشارهها: 1. در اینجا
و امتحان در بین مردم، وسیلهاي براي شناخت افراد و رفع جهل و نادانی است اما خداوند «1» این پرسش مطرح میشود که آزمایش
که آگاه به همهي امور است و احتیاج به این امتحان ندارد، چرا بندگان خویش را میآزماید؟ پاسخ آن است که آزمایش یک
قانون کلّی الهی براي شکوفا کردن استعدادهاي نهفته و پرورش انسانهاست. همانگونه که فولاد در کوره، آب دیده میشود،
انسان نیز در کورهي حوادث، سخت و مقاوم میشود. آري ناگواريها سبب رشد و تقویت صبر، رضا، تسلیم، قناعت، زهد، تقوا،
آري، نظام حیات، نظام «2» . حلم و ایثار میشود. 2. آزمایش و امتحان الهی یک سنّت قطعی و دایمی و قانون کلّی و همگانی است
تکامل و پرورش است، پس همهي مردم، از پیامبران تا دیگران، باید طبق این قانون عمومی آزموده شوند تا استعدادهایشان شکوفا
شود. عاشقان را غذا بلا باشد عاشقی بی بلا کجا باشد 3. آزمایشهاي الهی گاهی سخت و گاهی آسان است. قرآن برخی از موارد
آن، مثل ترس، گرسنگی، زیان مالی و مرگ را بر شمرده است، اما وسایل آزمایش خداوند منحصر به اینها نیست؛ امور دیگر، مثل
نعمتها، فرزندان، پیامبران و دستورات خدا و چیزهاي دیگر میتواند وسیلهي آزمایش باشد؛ پس همهي مردم با یک چیز آزمایش
نمیشوند و نیز ممکن است کسی در یک آزمایش موفق، ولی در آزمایش دیگري مردود شود. ص: 52
4. گاهی کم شدن مال و محصولات و یا پیدا شدن ترس و سایر مشکلات، آزمایش الهی است، ولی گاهی این امور کیفر اعمال
5. نخستین رمز پیروزي در امتحان الهی، صبرو پایداري است «1» . انسان و نتیجهي عملکرد اوست که موجب بیدارياش میشود
که در آیه بدان اشاره شده است. 6. زیانهایی ناشکیبایی: انسان غیر صابر و بیشکیبا زبانش به شکایت هر کس و ناکس باز شود و
این علاوه بر رسوایی پیش مردم و معروفیّت به سست عنصري و کم ثباتی و افتادن از نظر حق، پیش ملائکۀ اللَّه و در درگاه قدس
ربوبیّت از ارزش میافتد. بندهاي که نتواند یک مصیبت که از حق و محبوب مطلق به او میرسد، تحملّ کند و انسانی که از ولی
نعمت خود که هزاران هزار نعمت دیده و همیشه مستغرق نعمتهاي اوست، یک بلّیه (: بلا و مصیبت) دید زبان به شکایت پیش
صفحه 17 از 119
آموزهها و پیامها: 1. زندگی صحنهي آزمونهاي مکرر «2» ؟ خلق گشود، چه ایمانی دارد؟ و چه تسلیمی در مقام مقدّس حق دارد
است. 2. وسایل آزمایش شما متنوع است. 3. در برابر آزمایشهاي الهی شکیبا باشید (و به جنگ حوادث بروید و مقاومت کنید و
تسلیم نشوید). 4. به کمبودها و مشکلات زندگی با دید آزمایش بنگرید. *** ص: 53 قرآن کریم در
. آیهي صد و پنجاه و ششم سورهي بقره به گفتار توحیدي شکیبایان در برابر حوادث و آزمایشات اشاره میکند و میفرماید: 156
در حقیقت ما از » : الَّذِینَ إِذا أَصبَتْهُمْ مُصِیبَۀٌ قَالُوا إِنّا لِلَّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ رجِعُونَ (همان) کسانی که هر گاه مصیبتی به آنان برسد، میگویند
به ما « همه از او هستیم » نکتهها و اشارهها: 1. توجه به این واقعیت که «. آنِ خداییم؛ و در واقع ما فقط به سوي او باز میگردیم
میآموزد که هرگز از زوال نعمتها ناراحت نشویم و جزع نکنیم؛ زیرا همهي این مواهب و حتی خود ما، به خدا تعلّق داریم و اگر
به ،« همهي ما به سوي او باز میگردیم » روزي میبخشد و روز دیگر بازمیگیرد، هر دو به صلاح ماست. 2. توجه به این واقعیت که
انّا للّه و انّا الیه » ما اعلام میکند که اینجا سراي جاویدان نیست و کمبود یا کثرت نعمتها همه زودگذر است. 3. مقصود از گفتن
تنها ذکر زبانی آن نیست، بلکه توجه به حقیقت و روح آن است که همان توجه به مبدأ و معاد است. این جمله که به « راجعُون
مشهور است، عصارهاي از عالیترین درسهاي توحید و تکیه بر ذات پاك خدا در همه چیز و در هر زمان است « کلمهي استرجاع »
و از این روست که میبینیم بزرگان اسلام به هنگام بروز مصیبتهاي سخت این جمله را تکرار میکردند. در حدیثی میخوانیم که
4. مردم در برابر مشکلات سه گروه هستند: تفسیر «1» . را بگویید « انّا لِلّه و انّا الیه راجعون » هر گاه با مصیبتی مواجه شدید جملهي
برخی بردبار و شکیبا هستند و گروه دیگري علاوه بر صبر، «1» ، قرآن مهر جلد دوم، ص: 54 برخی کم صبرند و جزع میکنند
پس بهتر است که ما از صابران سپاسگزار باشیم. آموزهها و پیامها: 1. در مشکلات به یاد خدا باشید و «2» . شکرگزاري نیز میکنند
به او پناه ببرید. 2. مبدأ و منتهاي شما خداست و شما از اویید و به سوي او روانید. 3. توجه به مبدأ و معاد، تحمّل انسان را در برابر
قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و هفتم سورهي بقره به پاداشهاي افراد *** «3» . مشکلات زیاد میکند و او را شکیبا میسازد
شکیبا اشاره میکند و میفرماید: 157 . أُوْلئِکَ عَلَیْهِمْ صَ لَوتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَ ۀٌ وَ أُوْلئِکَ هُمُ المُهْتَدُونَ آنان، درودها و رحمتی از
پروردگارشان، بر ایشان باد، و تنها آنان ره یافتگانند. نکتهها و اشارهها: 1. هر چند لطف و رحمت عمومی خداي متعال شامل
همهي افراد میشود، ولی درود و صلوات و رحمت خاص خدا براي شکیبایان است. آري، خدا صابران را غرق در رحمت ویژهي
خود میکند و تشویق صابران از طرف خدا به ما میآموزد که در جامعهي اسلامی، احترام خاصی براي افراد صابر و مقاوم قایل
3. رحمت و صلوات خدا بر شکیبایان نوعی لطف الهی است که به آنان نیرو میبخشد تا شویم. ص: 55
در راه پرخطر زندگی گرفتار لغزش نشوند و هدایت یابند. آموزهها و پیامها: 1. خدا به شکیبایان لطف ویژهاي دارد. 2. شکیبایی در
برابر آزمایشهاي الهی، زمینهساز هدایت انسان است. 3. براي افراد مقاوم و شکیبا احترام ویژهاي قایل شوید.
مراسم حج و عمره
مراسم حج و عمره قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و هشتم سورهي بقره با اشاره به یکی از مراسم حج، نیکوکاران را تشویق
میکند و میفرماید: 158 . إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَ عائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَ جَّ البَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً
از نشانههاي خداست؛ پس کسی که خانه [خدا] را، حج کند یا عمره به جا « مَروه » و « صفا » ( فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ براستی که (کوه
آورد، پس هیچ گناهی بر او نیست، که به [میان آن دو، سعی (: رفت و آمد) کند؛ و کسی که [فرمان خدا را در انجام کار] نیک
بپذیرد، پس در حقیقت خدا، سپاسگزاري داناست. شأن نزول: اصل اعمال حج یادگار حضرت ابراهیم علیه السلام است. پیش از
ظهور اسلام و مقارن آن، مشرکان نیز براي انجام حج به مکه میآمدند ولی مراسم عبادي آنان با خرافات و شرك آمیخته بود.
نصب کرده بودند که در هنگام « نائله » بُتی به نام « مروه » و بر کوه « اساف » بُتی به نام « صفا » مشرکان در عصر جاهلیت در بالاي کوه
صفحه 18 از 119
پیادهروي و سعی بین صفا و مروه، دست خود را به این دو بُت میکشیدند و تبرك میجستند. مسلمانان به خاطر این موضوع میل
نداشتند که سعی بین صفا و مروه را ص: 56 انجام دهند و میپنداشتند که در این شرایط، کار صحیحی
نیست. آیهي فوق نازل شد و به آنان اعلام کرد که صفا و مروه از نشانههاي خداست و آلوده شدن آن با بتها مجوزّي براي
که با شن و «2» به معناي سنگ محکم و صافی است « صفا » . نکتهها و اشارهها: 1 «1» . مسلمانان جهت ترك عمل حج نمیشود
به معناي سنگ سفید براق یا سنگ محکم و خشن است، ولی اکنون صفا و مروه نام دو کوه کوچک « مروه » خاك آمیخته نباشد و
به معناي علامتهایی « شعائر » . در مکه است که در ضلع شرقی مسجد الحرام قرار دارند و فاصلهي آنها حدود 420 متر است. 2
است که انسان را به یاد خدا میاندازد و خاطرات مقدسی را در نظرها تجدید میکند. مراسم حج در حقیقت، یک دورهي کامل از
صحنههاي مبارزات ابراهیم علیه السلام و منزلگاههاي توحید، بندگی و اخلاص را در خاطرهها مجسم میسازد. صفا و مروه نیز
یادگار فداکاري ابراهیم علیه السلام در گذاشتن هاجر و اسماعیل در بیابانهاي بیآب و علف مکه بود؛ آن هنگام که هاجر
تشنهکام، به دنبال آب، از پی سراب، هفت بار بین کوه صفا و مروه رفت و آمد کرد و آبی به دست نیاورد، ولی نزدیک پاي
اسماعیل چاه زمزم پیدا شد و مادر و کودك از آب آن نوشیدند. دیدن صفا و مروه حضور در صحنهي تاریخ و کلاس خداشناسی
است. آري کوه صفا و مروه به ما میآموزد که براي احیاي نام حق و به دست آوردن عظمت آیین او مقاومت کنید، که در نا
به این معناست که سعی بین کوه صفا و مروه مانعی « لا جُناح » 3. واژهي امیديها بسی امید است. ص: 57
ندارد، اما در حقیقت، این عمل، در حج، واجب است؛ چرا که با توجه به شأن نزول که بیان شد این تعبیر براي بر طرف کردن
کراهت است. 4. اگر نادانان، مراکز حق را با خرافات آلوده کردند، نباید از آن دست کشید، بلکه باید با حضور در آنجا و
به لطف خدا اشاره « شاکر » برگزاري مراسم عبادي، آن مکانها را پاك سازي و دست گروه منحرف را از آن کوتاه کرد. 5. تعبیر
دارد که به انسان نیرو و امکانات انجام کار نیک میبخشد و بعد از انجام آن از انسان تشکر میکند. وقتی که خداوند در برابر
اعمال بندگان سپاسگزاري میکند، تکلیف مردم در برابر هم و در برابر خدا روشن میشود. 6. مقصود از پذیرفتن دستورات الهی
و انجام کار نیک، هر گونه عمل مستحبّی، مثل حج و عمرهي مستحبی یا انجام کارهاي نیک، یا پذیرفتن اعمال نیکی است که بر
آموزهها و پیامها: 1. در صفا و مروه «1» . انسان مشکل است؛ همچون سعی بین صفا و مروه که بر مسلمانان صدر اسلام مشکل بود
(فقط سنگ و کوه نبینید، بلکه) به پیامهاي الهی آنها توجه کنید که از علامتهاي الهی است. 2. (به خاطر خلافکاري دشمنان)
دست از علامتهاي الهی (به ویژه در حج) برندارید. 3. خدا آنقدر به شما لطف دارد که اگر (با نیرو و توفیقی که خودش به شما
4. در حج و عمره دست از سعی صفا و مروه داده است) کار نیکی کنید، از شما تشکر میکند. ص: 58
برندارید. 5. سپاسگزاري در برابر کارهاي نیک دیگران را از خدا بیاموزید. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و نهم سورهي
بقره در مورد پنهان کردن حقایق به شدّت هشدار میدهد و با لعنت به حقپوشان میفرماید: 159 . إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ
الْبَیِّنتِ وَ الْهُدَي مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتبِ أُوْلئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ الَّلعِنُونَ در حقیقت کسانی که دلیلهاي روشن و
رهنمودي را که فرو فرستادهایم، بعد از آنکه آن را در کتاب براي مردم بیان نمودیم، پنهان میکنند، آنان را خدا از رحمت خود
سعد بن » و « معاذ بن جبل » دورشان میسازد؛ و لعن کنندگان [نیز]، آنها را لعنت میکنند؛ شأن نزول: چند نفر از مسلمانان، همچون
از علماي یهود دربارهي مطالبی از تورات که با ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ارتباط داشت، سؤالاتی کردند. آنان ،« معاذ
و مسئولیت «1» حقیقت را پوشانیدند و از توضیح خودداري کردند. سپس آیهي فوق دربارهي این عالمان پنهانکار یهود نازل شد
کتمان حق را به آنان گوشزد کرد. نکتهها و اشارهها: 1. روي سخن این آیه با یهودیان است، اما این مطلب هرگز مفهوم آیه را که
یک حکم کلی و عمومی دربارهي کتمانکنندگان حق است، محدود نمیسازد. 2. پنهان داشتن حق، از بزرگترین گناهان است و
مفاسد زیادي در پی ص: 59 دارد از جمله اینکه موجب جلوگیري از تلاش پیامبران و باقی ماندن
صفحه 19 از 119
انسانها در گمراهی میشود. 3. کتمان حق منحصر به پنهان کردن آیات خدا و نشانههاي نبوت نیست و شامل مخفی کردن هر
چیزي میشود که میتواند مردم را به واقعیتی برساند؛ حتّی سکوت نیز، در جایی که باید سخن گفت و افشاگري کرد، مصداق
در اصل به معناي دور ساختن و طرد کردن آمیخته با خشم است. بنابراین، لعنت خدا، یعنی « لَعْن » کتمان حق است. 4. واژهي
خداوند رحمت و تمام مواهب و برکات خود را از کسی دور سازد. عذاب آخرت و سلب توفیق در دنیا از موارد و مصادیق این
معناي وسیعی دارد و شامل فرشتگان و مؤمنان و هر موجود حقطلبی میشود که به زبان « لعنت کنندگان » لعنت است. 5. واژهي
گفتار یا زبان حال سخن میگوید. آري پنهان کردن حق، همهي طرفداران حق را به مبارزه با این خیانت بزرگ و لعنت کردن
آموزهها و پیامها: 1. کتمان حق از گناهان بزرگ است که خدا و خلق را به خشم میآورد. 2. حقایق «1» . پنهان کاران برمیانگیزد
وحی را پنهان نکنید که از رحمت الهی دور میشوید. 3. با حقپوشان، برخورد و آنان را لعنت کنید. *** قرآن کریم در آیهي
صد و شصتم سورهي بقره راه اصلاح و توبه را میگشاید و با اشاره به لطف الهی نسبت به توبهکنندگان، میفرماید: تفسیر قرآن
160 . إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُوْلئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ مگر کسانی که توبه کردند، و مهر جلد دوم، ص: 60
اصلاح نمودند، و (آنچه را پنهان کرده بودند) آشکار ساختند؛ پس آنانند (که من) توبه آنها را میپذیرم و من بسیار توبهپذیر [و]
مهرورزم. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن در آیهي قبل بهشدّت با کتمان کنندگان آیات حق برخورد کرد، ولی از آنجا که قرآن کتاب
هدایت است، هیچگاه روزنهي امید و راه بازگشت را به روي مردم نمیبندد و آنان را و مأیوس نمیکند؛ بنابراین در این آیه راه
نجات و جبران این گناه بزرگ را بیان کرده میکند. 2. از این آیه استفاده میشود که امکان توبه و بازگشت براي خطاکاران فراهم
است، هر چند با شدیدترین لحن توبیخ شده باشند. 3. توبه از هر گناهی، متناسب با همان گناه است؛ ازاینرو آیهي فوق، بازگشت
بر « من بسیار توبهپذیر و مهرورزم » و توبهي پنهانکاران را همراه با اصلاح گذشته و آشکار کردن حقایق دانسته است. 4. جملهي
من) ضمیر متکلم است ) « أنا » . نهایت و کمال مهربانی پروردگار نسبت به توبهکاران دلالت دارد. خدا با این جمله مهرافشانی میکند
بسیار توبهپذیر) صیغهي ) « توّاب » .5 «1» . و در مواردي به کار میرود که گوینده در مقام بیان رابطهي مستقیم خود با شنونده باشد
مبالغه است و به این حقیقت اشاره دارد که اگر انسان با وسوسههاي شیطانی، فریفته شد و توبهي خود را
ص: 61 شکست باز هم درهاي توبه به رویش گشوده است و او میتواند مجدداً توبه کند؛ پس، از رحمت خدا مأیوس نشویم. این
درگه ما درگه نومیدي نیست صد بار اگر توبه شکستی بازآ 6. جبران پس از توبه: برسالک راه آخرت و تائب از معاصی لازم است
که الم (: سختی و درد) ریاضت و عبادت را به ذائقهي روح بچشاند و اگر شبی در معصیت و عشرت به سر برده، تدارك آن شب
را بکند به قیام به عبادت خدا؛ و اگر روزي به لذّات طبیعی، نفس را مشغول کرده به صیام و مناسک (: روزه و اعمال عبادي)
مناسب جبران کند، تا نفس به کلّی از آثار و تبعات آن، که حصول تعلّقات و رسوخ محبّت به دنیاست، پاك و پاکیزه شود. البته
آموزهها و پیامها: 1. درِ توبه و «1» .( توبه در این صورت کاملتر میشود و نورانیّت فطریّهي نفس عود میکند (: باز میگردد
بازگشت به روي گناهکاران باز است. 2. خدا نسبت به گناهکارانِ توبهکننده لطف و مهر دارد. 3. اگر گناه بزرگی مرتکب شدید،
باز هم بازگردید و توبه کنید. 4. پس از توبه، گذشته را جبران و اصلاح کنید. 5. توبهي حقپوشان با بیان آشکار حقایق تکمیل
میشود. *** قرآن کریم در آیات صد و شصت و یکم و صد و شصت و دوم سورهي بقره به فرجام عذابآلود کافران، اشاره و
161 . إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ مَاتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُوْلئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَۀُ آنان را لعنت میکند و میفرماید: ص: 62
اللَّهِ وَ الْمَلئِکَ ۀِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ براستی کسانی که کفر ورزیدند، و در حالِ کفر مردند، آنانند که لعنت خدا و فرشتگان و مردم،
همگی بر آنها باد. 162 . خلِدِینَ فِیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لَا هُمْ یُنْظَرُونَ در حالی که در آن [لعنت ماندگارند؛ [و] عذاب از
آنان کاسته نمیشود، و به آنان فرصت داده نمیشود. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه میفرماید: این گروه نیز همانند کتمان
کنندگان حق، گرفتار لعن خدا و فرشتگان و مردم میشوند؛ با این تفاوت که چون تا آخر عمر بر کفر اصرار ورزیدهاند، دیگر راه
صفحه 20 از 119
بازگشتی بر ایشان باقی نمانده است. 2. در این آیه لعنت فرشتگان و مردم به لعنت خدا اضافه شده و نثار کافران گشته است. شکی
نیست که لعنت خدا براي آنان کافی اما اضافه شدن لعنت دیگران در واقع یک نوع تأکید و ابراز تنفر و بیزاري همهي جهانیان از
افرادي است که چنین گناه بزرگی را مرتکب میشوند. 3. مسلمان مُردن و عاقبت به خیر شدن یکی از نعمتهاي خداست که
اولیاي الهی در دعاهاي خویش از خدا میخواهند و در حال کفر مردن و بد عاقبت شدن، دردي سخت است. 4. آیات متعددي از
قرآن این نکته را روشن میسازند که هر کس در حال کفر و دشمنی با حق از دنیا برود، هیچ گونه راه نجاتی ندارد و عذاب او
دایمی و جاودان است. چرا که سعادت و بدبختی جهان دیگر نتیجهي مستقیم اندوختههاي این جهان است؛ پس کسی که بال و پر
خود را با آتش کفر و دشمنی با حق سوزانده است، مسلماً در آن جهان قدرت پرواز ندارد و سقوطش در جهنم تفسیر قرآن مهر
جلد دوم، ص: 63 حتمی است. 5. جاودانگی در عذاب و لعنت، مخصوص کافرانی است که آگاهانه و عمداً راه کفر و دشمنی با
حق را بپیمایند؛ استفاده نکردن از فرصت توبه، خطر جدّيتري را در پی دارد، و قهر خدا را زیادتر میکند. آموزهها و پیامها: 1. اگر
کافِر از دنیا بروید، راه نجاتی نخواهید داشت (پس تا وقت باقی است توبه کنید). 2. لجاجت بر کفر، فرجامی عذابآلود دارد. 3. با
کافران لجوج برخورد کنید و آنان را لعنت نمایید. 4. اگر در عذاب تخفیف، مهلت و تأخیر میخواهید، در همین دنیا به فکر باشید.
*** قرآن کریم در آیهي صد و شصت و سوم سورهي بقره به یگانگی توحید و مهربانی خدا اشاره میکند و میفرماید: 163 . وَ
إِلهُکُمْ إِلهٌ وحِ دٌ لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ و معبود شما معبودي یگانه است، جز او هیچ معبودي نیست. [که او] مهرورز است.
نکتهها و اشارهها: 1. بعضی از موجودات داراي صفات منحصر به فردي هستند. آنها ممکن است در یک صفت منحصر به فرد و
یکتا باشند، اما یکتایی خدا در ذات، صفات و افعال است و او کسی است که، طبق دلایل عقلی، تعددپذیر نیست؛ همیشه یکتاست و
حوادث در یکتایی او خللی ایجاد نمیکنند؛ او در ذهن و بیرون از آن یکتاست؛ او در یکتایی خود هم یکتاست. تفسیر قرآن مهر
تأکید شده است. این مطلب اشاره به لطف و مهر « رحمان و رحیم » 2. در غالب سورههاي قرآن، بر صفت جلد دوم، ص: 64
گسترده و پیوستهي الهی دارد. آموزهها و پیامها: 1. راه اسلام و قرآن، بر توحید استوار است. 2. به یکتایی و مهرِ گسترده و
پیوستهي الهی توجه کنید (و به دنبال غیر او نروید). *** قرآن کریم در آیهي صد و شصت و چهارم سورهي بقره به نشانههاي خدا
در گسترهي آسمان و زمین اشاره کرده و با جلب توجه خردمندان به آنها میفرماید: 164 . إِنَّ فِی خَلْقِ السَّموتِ وَ الَأرْضِ وَ اخْتِلفِ
الَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِي فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الَأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَ بَثَّ فِیهَا مِنْ
کُلِّ دَابَّۀٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیحِ وَ السَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الَأرْضِ لَآیتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ قطعاً در آفرینش آسمانها و زمین، و پی در پی
آمدن شب و روز، و کشتیهایی که در دریا روانند، با آنچه به مردم سود میرساند، و آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده، و با آن،
زمین را پس از مردنش، زنده نموده و از هرگونه جنبدهاي در آن پراکنده کرده، و (همچنین در) دگرگونی بادها و ابرهایی که میان
آسمان و زمین مسخّر است، نشانههایی هست، براي گروهی که خردورزي میکنند. نکتهها و اشارهها: 1. آفرینش آسمان و زمین با
این همه گستردگیاش که هزاران کهکشان را در بر میگیرد و منظومهي شمسی ما جزئی از یکی از این کهکشانهاست، تفسیر
قرآن مهر جلد دوم، ص: 65 نشانهاي از قدرت خداي یگانه است. 2. رفت و آمد شب و روز و دگرگونی آن با نظم خاصش
که در دریاها به حرکت درمیآیند و صحنهي اقیانوسها را «1» نشانهي دیگري از وجود ناظمی دانا و قدرتمند است. 3. کشتیهایی
. درمینوردند و اختلاف وزن حجمی اجسام و شناور شدن آنها بر سطح آب، نشانهي دیگري از توانمندي آفریدگار است. 4
ویژگی حیاتبخشی باران که سبب زنده شدن زمین و رشد موجودات زنده میشود و نیز پراکندگی جنبدگان در زمین، نشانهي
. روشنی از پدیدآورندهي آب و حیات است. گُل، دفتر اسرار خداوند گشوده است صحرا ورق تازهاي از پند گشوده است 5
حرکت منظم بادها که منافع زیادي براي بشر دارد؛ کشتیها را به حرکت درمیآورد، گردههاي گیاهان نر را بر قسمتهاي مادهي
گیاهان میافشاند، ابرها را جابهجا میکند، هواي کرهي زمین را تهویه و تعدیل میکند، همگی نشانهي دیگري از حکمت و لطف
صفحه 21 از 119
بی پایان خداست. 6. ابرهایی که بالاي سر ما در گردشاند و میلیونها تن آب را جابهجا میکنند و مناطق تشنهي زمین را سیراب
میسازند نشانهي دیگري از عظمت خداست. 7. شناخت طبیعت یکی از راههاي خداشناسی است؛ چرا که انسان به هنگام برخورد
به مظاهر نظم در جهان هستی، از یکسو، و هماهنگی و وحدت عمل این دستگاههاي منظم از سوي دیگر، متوجه مبدأ و
آفرینندهاي دانا و قدرتمند میشود که اینها همه نشانهي اوست. برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتریست معرفت
چرا که احتمال اینکه اجزاي بیشمار هستی به «1» ، کردگار (سعدي) 8. هر نظمی دلالت بر وجود ناظم و علم و قدرت او دارد
صورت اتفاقی و بدون ناظم، نظم یافته باشند در حد صفر است. 9. در این آیه به نقش عقل در دیدن نشانههاي خدا اشاره کرده
است؛ یعنی اگر کسی این نشانهها را با دیدهي عقل بنگرد، علم و قدرت خدا را میبیند، اما اگر با غفلت به جهان بنگرد، نتیجهاي
نمیگیرد. چشم عبرت بازکن گردید چون مویت سپید مگذران در خواب غفلت این شب مهتاب را 10 . توحید قرآن: شهید بهشتی
و توحید در « خلق و امر » 164 بقره مینویسند: آیات توحیدي قرآن بیشتر روي توحید در - در مورد توحید قرآن و آیات 163
جلب میکند و « یگانگی کردگار » و « یگانگی آفریدگار » عبادت و اطاعت (یکتا پرستی) تکیه دارد. قرآن نخست توجه انسان را به
یعنی آفریدن و گرداندن چرخ آفرینش و فرمانروایی بر جهان، مخصوص خداست، نتیجه « خلق و امر » پس از روشن کردن اینکه
قرآن نظام یکسره، به هم پیوسته و یگانهاي را که در سراسر جهان است دلیل «. نیایش و پرستش نیز مخصوص خداست » میگیرد که
روشن بر یگانگی آفریدگار و فرمانروایی جهان میشمرد و از ما میخواهد که به این نظام و استواري و همهگیري تفسیر قرآن مهر
آموزهها و پیامها: 1. پدیدههاي هستی جلوهها و «1» . پی ببریم « خلق و امر » جلد دوم، ص: 67 آن بیندیشیم و از این راه به توحید در
نشانههاي خدا هستند. 2. با دیدهي عقل به صحنهي آسمان و زمین بنگرید تا خداشناس شوید. 3. از کنار پدیدههاي شب و روز،
حرکت کشتیها، بادها، چرخهي آب در طبیعت و حیاتبخشی آن و پراکندگی موجودات، بهسادگی عبور نکنید و آنها را منبع
تفکر و خداشناسی بدانید. *** ص: 68 تفکر در قرآن و حدیث الف) تفکر از منظر قرآن: قرآن انسانها
را به تفکر فرا میخواند و یادآور میشود که دربارهي چه چیزي بیندیشیم و چگونه با تفکر، خداشناس شویم: 1. طبیعت از منابع
3. تاریخ گذشتگان (قصههاي .( 2. در مورد آفرینش آسمانها و زمین تفکر کنید (آلعمران، 191 .( تفکر است (نحل، 11 و رعد، 3
5. در .( 4. آیات قرآن جایگاه خردورزي است (بقره، 219 ؛ یونس، 24 و نحل، 44 .( قرآن) از منابع تفکر است (اعراف، 176
6. رابطهي محبتآمیز زناشویی، محل اندیشهورزي است (روم، 21 ). ب) تفکر از منظر .( مثالهاي قرآنی تفکر کنید (حشر، 21
2. از امام علی «1» «. یک ساعت (لحظه) تفکر بهتر از یک سال عبادت است » حدیث: 1. از امام صادق علیه السلام حکایت شده که
تفکر، انسان را به نیکی و عمل » «3» «. فکر موجب رشد میشود » «2» «. ثمرهي فکر، حکمت است » علیه السلام حکایت شده که
3. در احادیث، فکر کردن در گناهان «5» «. فضیلت تفکر و فهمیدن، از فضیلت تکرار و درس بیشتر است » «4» «. فرامیخواند
ص: 69 قرآن کریم در آیهي صد و «6» . سرزنش شده است، چون انسان را به سوي آنها میکشاند
شصت و پنجم سورهي بقره با اشاره به مسألهي محبت و محبوبان مردم و آشکار شدن حقایق در رستاخیز میفرماید: 165 . وَ مِنَ
النَّاسِ مَنْ یَتَّخِ ذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَي الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ
جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ و برخی از مردم کسانی هستند که از غیر خدا، همانندهایی (معبود گونه) بر میگزینند، که همانند
دوستی خدا، آنها را دوست دارند. و [لی کسانی که ایمان آوردهاند به خدا محبت بیشتري دارند. و اگر کسانی که ستم کردند،
بدانند در هنگامی که عذاب را مشاهده میکنند (خواهند دانست) که تمام قدرت از آنِ خداست و براستی خدا سخت کیفر است.
به معناي قسمتی از گندم است که دانه نامیده میشود و انسان در هنگام دوستی « حَبّ » از ریشهي « حُبّ » نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
قسمتی از قلب کسی را اشغال میکند یا قسمتی از قلب خود را در اختیار دیگري میگذارد؛ از این رو، به آن دوستی، محبت
2. عشق حقیقی همیشه متوجه نوعی از کمال است. انسان هرگز عاشق کمبودها «1» . گویند؛ و محبت شدید همان عشق است
صفحه 22 از 119
نمیشود و همواره به دنبال هستی کامل و کمال میگردد؛ به همین دلیل، خداي متعال که هستی و کمالش از همه برتر است، به
عشقورزي سزاوارتر است. 3. عشق مؤمنان به خدا ریشه در فطرت آنان دارد و همراه با عقل، علم و ص:
70 معرفت است، اما عشق کافران به بتها و معبودهاي دروغین، ریشه در جهل و خرافه و خیال دارد؛ به همین دلیل عشق مؤمنان
سرد و خاموش نمیشود اما عشق مشرکان بیثبات و بیدوام است و با دیدن عذاب الهی تمام پندارهایشان در هم فرو میریزد.
. عشقهایی کز پی رنگی بود عشق نبود، عاقبت ننگی بود عشق زنده در روان و در بصر هر دمی باشد زغنچه تازهتر (مولوي) 4
انسانها در این دنیا، در معرض غفلتاند و پردههاي جهل و تعصّب مانع دیدن حقایق است، اما پس از مرگ، وقتی ستمکاران
عذاب شدید الهی را مشاهده میکنند و پردههاي تعصّب، غرور، غفلت و جهل از جلوي دیدگان آنان کنار میرود، به قدرت خدا
پیمیبرند و با تمام وجود آن را لمس میکنند. آري، ستمکاري مانع دیدن حقایق است. 5. در احادیث اسلامی بیان شده که
البته روشن است که «1» . مقصود از دوستداران خدا، آلمحمد صلی الله علیه و آله و منظور از ستمکاران، دشمنان آنان هستند
اینگونه احادیث مصداقهاي کامل آیه را بیان میکنند، و گرنه مفهوم آیه منحصر در این موارد نیست. آموزهها و پیامها: 1. هیچ
چیز به مانند خدا شایستهي عشق ورزیدن نیست. 2. محبوب حقیقی خداست؛ پس به او عشق بورزید. 3. در رستاخیز (پردهها کنار
میرود و) روز آشکار شدن حقایقِ الهی است. 4. ستمکاري مانع دیدن حقایق است (پس تا دیر نشده از خواب غفلت بیدار شوید).
*** ص: 71 قرآن کریم در آیات صد و شصت و ششم و صد و شصت و هفتم سورهي بقره به واکنش
ستمکاران و پیروان آنان در رستاخیز و بیزاري آنان از همدیگر و حسرتزدگی و فرجام عذابآلودشان اشاره میکند و میفرماید:
166 . إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا العَذَابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الَأسْبَابُ (همان) هنگام، کسانی که پیروي شدهاند، از پیروانِ
خود، بیتعهد میشوند؛ و عذاب را مشاهده میکنند؛ و پیوندها از میانشان بریده میشود. 167 . وَ قَالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً
فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَمَ ا تَبَرَّءُوا مِنَّا کَ ذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْملَهُمْ حَسَرتٍ عَلَیْهِمْ وَ مَا هُمْ بِخرِجِینَ مِنَ النَّارِ و کسانی که پیروي کردهاند،
اي کاش براي ما باز گشتی [به دنیا] بود، تا نسبت به آنان بیتعهد میشدیم، همانگونه که [آنان نسبت به ما بیتعهد » : میگویند
شدند! خدا این چنین اعمالشان را- که بر آنان (مایه) حسرتهاست- به آنان مینمایاند؛ و آنان از آتش خارج نخواهند شد. نکتهها
و اشارهها: 1. در آیهي قبل بیان شد که بتپرستان و ظالمان وقتی عذاب الهی را مشاهده میکنند پردههاي جهل و غرور و غفلت از
مقابل چشمانشان کنار میرود و به اشتباه خود پی میبرند و از آنجا که پناهگاهی ندارند، از شدّت بیچارگی دست به دامن
معبودان و رهبران خود میزنند، ولی رهبران گمراه نیز از پیروان خود بیزاري میجویند؛ در این هنگام دستشان از همه جا کوتاه و
پیوندها بریده میشود. 2. قرآن به صورت زیبایی صحنهي روبهرو شدن فریبخوردگان و رهبران ستمکار و فریبکار آنان را به
تصویر کشیده است. تا به انسان بیاموزد که ص: 72 به هوش باش! رهبرت کیست؟ محبت و عشق چه
کسی را در دل داري؟ شما که امروز این طاغوتها را دوست دارید، بدانید که آنان در دنیا از شما سوء استفاده میکنند و به
هوسها و آرزوهاي خود میرسند، ولی در قیامت همهي شما را رها میکنند و از شما بیزاري میجویند. 3. مقصود از معبودها و
رهبران باطل در اینجا، بتهاي سنگی و چوبی نیستند، بلکه انسانهاي جبار و خودکامه و شیاطینی هستند که رهبران مشرکاناند.
4. پیروان گمراه که بیوفایی رهبران و معبودان خود را آشکارا میبینند، براي تسلّی دل خویش میگویند: اي کاش ما بار دیگر «1»
به دنیا بازمیگشتیم تا از آنها بیزاري جوییم، همانگونه که آنان امروز از ما بیزاري جستند. اما چه سود که کار از کار گذشته و باز
گشتی به سوي دنیا نیست. 5. پیروان ستمکاران جز حسرت خوردن چارهاي ندارند؛ حسرت بر امکانات فوقالعادهاي که براي
رستگاري و نجات در اختیار داشتند و آن را از دست دادند؛ حسرت بر عبادت و اطاعت از معبودان و رهبران بیارزش به جاي
عبادت و اطاعت از خدا. اما حسرت آنها نیز بیهوده است؛ چون نه موقع عمل است و نه جاي جبران؛ تنها هنگام حسابرسی و دیدن
نتیجهي اعمال و مجازات است. آموزهها و پیامها: 1. رستاخیز، روز جداییها و قطع روابط و پیوندهاست. 2. رهبران غیرالهی بیوفا
صفحه 23 از 119
هستند. 3. به رهبران ستمکار دل نبندید که در رستاخیز سودي به حال شما ندارند. 4. رستاخیز روز حسرت و ندامت ستمکاران
5. ستمکاران و پیروان آنها فرجامی عذابآلود دارند. 6. در دنیا از رهبران ستمگر جدا است. ص: 73
شوید که در رستاخیز دیر است. *** قرآن کریم در آیهي صد و شصت و هشتم سورهي بقره به اصل حلال بودن غذاها و دشمنی
شیطان با انسان اشاره میکند و میفرماید: 168 . یأَیُّها النَّاسُ کُلُوا مِمّا فِی الَأرْضِ حَللًا طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُوتِ الشَّیْطنِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ
مُبِینٌ اي مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید؛ و از گامهاي شیطان، پیروي مکنید؛ که او، دشمنی آشکار براي
برخی از حیوانات و زراعتها را بدون دلیل بر خود حرام کرده « ثقیف و خزاعه » شماست. شأن نزول: گروهی از عربها، همچون
نکتهها و اشارهها: 1. اصل اولی در همهي «1» . بودند. آیهي فوق (و آیهي بعد) فرود آمد و آنان را از این عمل ناروا بازداشت
است و غذاهاي حرام جنبه استثنائی دارد؛ بنا بر این حرام بودن یک چیز، دلیل « حلّیّت » ، غذاهایی که روي زمین وجود دارد
« حلال » . همراه است « طَیّب » و « حلال » میخواهد، نه حلال بودن آن. 2. خطابهاي قرآن در مورد استفاده از غذاها، معمولًا با دو قید
به چیزهاي پاکیزه گفته میشود که موافق طبع سالم انسانی است و حواس و نفس « طیّب » چیزي است که ممنوعیتی نداشته باشد و
انسان از آن لذّت میبرد؛ در مقابلِ غذاي خبیث که طبع انسان از آن نفرت دارد؛ ص: 74 پس شرط
اشاره به یک مسألهي دقیق تربیتی است؛ یعنی انحراف « گامهاي شیطان » اساسی مصرف غذا، حلال و پاکیزه بودن آن است. 3. تعبیر
و تبهکاري غالباً به صورت تدریجی در انسان نفوذ میکند و دفعی و فوري نیست؛ براي مثال، آلوده شدن یک جوان به مواد مخدر،
مراحلی دارد؛ ابتدا به عنوان تماشاچی به مجلس میرود و در گام دوم تفریحی استفاده میکند و در گام سوم به صورت کوتاه
مدت و در نهایت معتاد میشود. آري، وسوسههاي شیطان به همین صورت، یعنی گام به گام است و شیطان انسان را قدم به قدم
میگویند. شیطان دشمن « شیطان » و از همین رو به ابلیس نیز «1» به معناي هر موجود شریر و پلید است « شیطان » . منحرف میکند. 4
آدم و فرزندان اوست و در قرآن بارها دشمن انسان معرفی شده است، تا انسان تمام نیروهاي خود را براي مبارزه با این دشمن
بزرگ و آشکار بسیج کند. 5. برخی دشمنان پنهانکاري میکنند، ولی شیطان از روز نخست اعلام کرد که با انسانها دشمن هستم
و هر روز با وسوسههاي خویش هزاران نفر را منحرف میسازد، ولی «2» . و بر سر راه آنهاکمین میکنم و آنها را منحرف میسازم
باز هم برخی انسانها غافل میشوند و دشمنی آشکار او را نمیبینند. آموزهها و پیامها: 1. اصل در خوراکیها، حلّیّت و پاکی است
2. شیطان در منحرف ساختن شما، از سیاست گام به گام (مگر آنکه خلاف آن ثابت شود). ص: 75
. استفاده میکند (پس مراقب خطر او باشید). 3. حلالخوار و پاكخوار باشید (و به دنبال غذاهاي ناپاك و حرام نروید). 4
محدودیت و منع از حرام، بعد از تجویز و گشایش در امور حلال باشد. 5. دشمنشناس شوید و مراقب دشمنی شیطان باشید. ***
قرآن کریم در آیهي صد و شصت و نهم سورهي بقره به راهکارهاي انحرافی شیطان اشاره میکند و میفرماید: 169 . إِنَّمَا یَأمُرُکُمْ
بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَ اءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ [او] شما را فقط به بدي و [کار] زشت فرمان میدهد؛ و (نیز دستور میدهد)
به معناي هر کاري است که از حدّ ،« فُحش » از ریشهي « فحشاء » . آنچه را که نمیدانید، به خدا نسبت دهید. نکتهها و اشارهها: 1
اعتدال خارج گردد و آشکار شود؛ بنابراین شامل تمامی منکرات واضح و آشکار میگردد، اما در عصر ما این واژه در مورد اعمال
منافی عفّت یا در موردگناهانی که حدّ شرعی دارند، به کار میرود که از قبیل استعمال لفظ کلّی در مصداق آن است. 2. شیطان به
انسان دستور میدهد چیزهایی را که نمیداند به خدا نسبت دهد. در واقع تمام خرافاتی که در ادیان و مذاهب الهی وارد شده از
همین راه بوده است. اگر مردم این اصل اساسی را رعایت کنند که هر سخنی را با دلیل و مدرك قطعی بگویند، بسیاري از
نابسامانیها و بدبختیها از جامعهي بشري برچیده میشود. 3. شیطان هم دستور به گناه میدهد و هم راه توجیه آن را نشان
میدهد؛ دستور به فحشا و کار بد همان گناه است و دستور به دروغ بستن به ص: 76 خدا، راه توجیه
شیطان به بديها و فحشا همان وسوسههاي شیطان است که به صورت تأثیرات مخفی و الهامگونه در وجود « امر » . گناه است. 4
صفحه 24 از 119
انسان پیدا میشود. تفاوت وسوسههاي شیطانی با الهامات الهی در این است که الهامات الهی با فطرت پاك انسان و روح او
آشناست و وقتی در قلب پیدا میشود حالت انبساط و نشاط میآورد، در حالی که وسوسههاي شیطان در قلب انسان احساس
«1» . تاریکی، ناراحتی و سنگینی به وجود میآورد که گاهی در حین انجام گناه و گاهی بعد از انجام آن، براي انسان پیدا میشود
5. شیطان دشمن آشکار انسان است که سه فرمان اساسی دارد: بدکاري، زشتکاري و دروغپردازي. وظیفهي طبیعی هر انسان آن
است که با دشمن خود و خواستههاي او مقابله کند و با نیکوکاري و استوارگویی برخلاف نظر شیطان عمل کند. آموزهها و پیامها:
1. بدکاري، زشتکاري و دروغپردازي از راهکارهاي انحرافآور شیطان است (پس، از آنها بپرهیزید). 2. بدون دانش چیزي را به
خدا نسبت ندهید. 3. با استوارگویی و ترك بدکاري و زشتکاري، با خواستههاي شیطان مقابله کنید. *** قرآن کریم در آیهي
170 . وَ صد و هفتادم سورهي بقره، پیروي کورکورانه از نیاکان را سرزنش میکند و میفرماید: ص: 77
إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَ لَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لَا یَهْتَدُونَ و هنگامی که به آنان
و «. بلکه آنچه را که نیاکانمان را بر آن یافتیم، پیروي میکنیم » : میگویند «. آنچه را خدا فرو فرستاده است، پیروي کنید » : گفته شود
آیا اگر (بر فرض) نیاکان آنان، درباره چیزي خردورزي نمیکردند، و راهنمایی نمیشدند، (باز هم از آنان پیروي میکردید)؟!
نکتهها و اشارهها: 1. انسان میتواند نسبت به فرهنگ گذشتهي خویش به سه صورت عمل کند: الف) همهي عناصر فرهنگ
گذشتگان را کنار بگذارد و رد کند، که این مطلب موجب انقطاع فرهنگی ملت میشود و صحیح نیست. ب) همهي عناصر فرهنگ
گذشتگان را بپذیرد و از آنها تقلید کند، که این کار نوعی ارتجاع و مانع پیشرفت ملّت است (قرآن این شیوه را سرزنش میکند).
ج) عناصر مثبت، سازنده و مستدلّ آنها را بپذیرد و عناصر خرافی، بدون دلیل و ضد عقل و علم و دین را کنار بگذارد، که به نظر
میرسد که راه صحیح همین شیوه است. 2. پیروي از پیشینیان اگر مانع تفکر و خردورزي انسان شود، نتیجهاي جز عقبگرد و
ارتجاع نخواهد داشت. معمولًا نسلهاي بعد، از نسلهاي پیشین با تجربهتر و آگاهترند، اما مانعی ندارد که نسلهاي آینده آداب و
سنّتهاي گذشتگان را تحلیل و بررسی کنند و آنچه با عقل و منطق و دین سازگار است بپذیرند و حفظ کنند و آنچه خرافی و
3. تقلید از افراد میتواند به چند صورت باشد: الف) تقلید موهوم و بی دلیل است دور بریزند. ص: 78
عالِم از عالِم که صحیح نیست؛ چون هر دو صاحبنظرند و نمیتوانند نظر خود را کنار بگذارند؛ ب) تقلید عالِم از جاهل که باز هم
صحیح و مطلوب نیست، به ویژه براي دانشمندان؛ ج) تقلید جاهل از جاهل که این هم صحیح نیست، چون پیروي از جهل است؛ د)
تقلید نا آگاهان از دانشمندان، مثل پیروي از نظر پزشک متخصص در امور درمانی، که این کار صحیحی است و همهي عقلا آن را
میپذیرند. تقلید در احکام فرعی دین از مراجع تقلید از همین نوع است. قرآن کریم در آیهي فوق تقلید کورکورانه از نیاکان
جاهل را سرزنش میکند. خلق را تقلیدشان بر باد داد اي دو صد لعنت بر این تقلید باد (مولوي) 4. معیار پذیرش فرهنگ
گذشتگان، نقادي عقلی و دینی است؛ اگر چیزي بر اساس عقل یا هدایت الهی بود، یعنی دلیل عقلی یا نقلی داشت، میپذیریم و هر
چه مخالف عقل، علم قطعی یا وحی الهی بود کنار میگذاریم. 5. یکی از مهمترین دلایل انحراف مشرکان، تقلید کورکورانه از
نیاکان جاهل است و قرآن کریم این نوع تقلید را سرزنش میکند؛ زیرا بر دلیل عقلی یا نقلی (مثل وحی) استوار نیست؛ یعنی پدران
مشرك آنان نه خود اهل اندیشه بودند و نه افکار خود را از رهبران الهی و وحی گرفته بودند، پس گمراهانی بودند که موجب
«1» ، گمراهی نسل بعد میشدند. ص: 79 جالب این است که امروزه نیز، که اکثریت دنیا مشرك هستند
. از همین شیوه پیروي میکنند. آموزهها و پیامها: 1. تقلید از جاهل ممنوع است. 2. از نسلهاي گذشته تقلید کورکورانه نکنید. 3
عناصر فرهنگی گذشته را که دلیل عقلی یا نقلی ندارند کنار بگذارید. 4. عناصر مثبت فرهنگ گذشته را که بر عقل یا هدایت الهی
استوار است بپذیرید. *** قرآن کریم در آیهي صد و هفتاد و یکم سورهي بقره با مثالی جالب حالات کافران را به تصویر میکشد
و بیتوجهی آنان به خردورزي و ابزار شناخت را سرزنش میکند و میفرماید: قرآن کریم در آیهي صد و هفتاد و یکم سورهي
صفحه 25 از 119
بقره با مثالی جالب حالات کافران را به تصویر میکشد و بیتوجهی آنان به خردورزي و ابزار شناخت را سرزنش میکند و
میفرماید: 171 . وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِي یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَ نِدَاءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ و مثال (دعوت کننده)
کسانی که کفر ورزیدند، همانند مثال کسی است که [حیوانی را] بانگ میزند که جز صدا و ندایی [مبهم نمیشنود. (آري آنان
. در واقع) ناشنوا، گنگ [و] نابینایند، از این رو آنان خردورزي نمیکنند. ص: 80 نکتهها و اشارهها: 1
این آیه با مثالی زیبا حالت کافران را به تصویر میکشد و میفرماید: هدایت رهبر الهی نسبت به مشرکان، همچون کسی است که
گوسفندان و حیوانات را براي نجات از خطر صدا میزند ولی آنها جز سر و صدا چیزي را درك نمیکنند و فریادهاي خیرخواهانه
2. قرآن در این آیه اشاره میکند که مهمترین ابزار شناخت و اساسیترین پایهي علوم و دانش بشري، «1» . و دلسوزانه را نمیشنوند
چشم و گوش و زبان است؛ چشم و گوش براي درك کردن مستقیم و زبان براي ایجاد رابطه با دیگران و تحصیل علوم. این مطلب
3. نعق به صداهایی اطلاق شده است «2» . نیز در جاي خود ثابت شده که علوم غیرحسّی در آغاز از علوم حسّی سرچشمه میگیرند
بدیهی است که حیوانات مفهوم کلمات را درك نمیکنند و فقط به تُن صدا و طرز اداي «3» . که در برابر حیوانات گفته میشود
کلمات واکنش نشان میدهند. 4. افراد بی تفاوت در برابر دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله، پنج صفت دارند: مثل حیواناتاند،
کورند، ناشنوایند، لالاند و اهل تفکر نیستند. البته ظاهراً چشم و گوش و زبان دارند، ولی چون از آنها استفاده نمیکنند، گویی
ندارند. ص: 81 آموزهها و پیامها: 1. انسان در اثر کفر به جایی میرسد که همچون حیوانات بیشعور
میشود. 2. کافران از ابزار شناخت حسی و عقلی خود استفاده نمیکنند؛ (از این رو هدایت نمیشوند.) 3. تلاش رهبران و مبلغان
دینی در مورد کافران لجوج، کمثمر یا بیثمر است (پس وقت خود را صرف آنان نکنند).